عاشقش شدم

[مهتاب۱]

سلام
داستانی که میخوام تعریف کنم مال ۵ سال پیشه موقعی که من ۱۹ سال داشتم عاشق یکی شدم اونم منو دوست داشت و مدام ابراز میکرد. هر روز که میگذشت من بیشتر عاشقش میشدم چون اون من رو با تمام کم و کاستی هام دوست داشت و من هم همینطور. یک سال گذشت تا این که پدر و مادرم فهمیدند و مانع شدند و من دیگه خبری از ایشون نداشتم و تقریبا فراموش کردم تا سه ماه پیش که دوباره اون منو تو اینستا پیدا کرد. سلام و احوال پرسی کردیم تا این که گفت متاهل شده. ولی دوباره بهم گفت عاشقتم گفت به خاطرت همسرمو طلاق میدم. اینم بگم که زمانی که پدر و مادرم فهمیدن اون میخواست بیاد خواستگاری ولی من شرایط ازدواج نداشتم. الان عشقمون بیشتر از قبل شده ولی نمیخوام باهاش ازدواج کنم از طرفی خیلی دوسش دارم.
چیکار کنم دارم از غصه میمیرم.

[مهتاب۱]

من نمیخوام باعث طلاق کسی بشم. من برای همسرش بهترین هارو آرزو میکنم اما دل خودم چی؟ از طرفی اگه طلاق هم بگیره مردم در مورد من چی فکر میکنن؟
ای کاش خدا یا این عشق رو ازم بگیره یا جونمو ازم بگیره.

[eli2]

نظر شخصی من اینه که ایشون فردی دمدمی مزاجی هستن. یه زمانی این فرصت در اختیارشون بود که کمی صبر کنن و در جهت جلب رضایت خانواده شما تلاش کنند. اما به راحتی ازتون گذشتن مسیر ساده تر رو انتخاب کردن... پس نشون میده که اونقدرها هم عاشقو دلباخته نبودن...
الان هم که مسئولیت یک زندگی رو پذیرفتن و حالا به دلیل اختلافاتی که داشتن ، به جای اینکه از قبل از همسرشون ابتدا طلاق بگیرن، دارن یواشکی به شما پیام میدن و خیانت میکنن ..

اگر قبل از اینکه به شما پیام میداد طلاق گرفته بود و بعد به شما پیام میداد، مشخص بود که به شما به صورت جدی فکر میکرده درحالی که ادم فوق العاده محتاطیه و شاید اونقدرا هم با همسرش اختلاف نداشته باشه و صرفا به خاطر یاداوری گذشته احساساتی شده و
مهم تر از همه همونطور که فرمودین پاشیدن زندگی یه نفر عذاب روحی زیادی رو به دنبال داره چرا میخوات شما رو در این عذاب روحی سهیم کنه؟ و درضمن همسر ایشونم از شما مطمنن نخواهد گذشت و شما رو مسبب تمام این اتفاقات میدونه

علاوه بر این یه مشکلاتی هم با خانواده خودتون خواهید داشت... همونطور که گفتی وقتی 5 سال پیش اینقدر خانوادتون سختگیری کردن و مخالف ازدواجتون شدن ، حالا با این وضعیت سختر و پیچیده تر، موافق خواهند بود؟

[مهتاب۱]

نظر شخصی من اینه که ایشون فردی دمدمی مزاجی هستن. یه زمانی این فرصت در اختیارشون بود که کمی صبر کنن و در جهت جلب رضایت خانواده شما تلاش کنند. اما به راحتی ازتون گذشتن مسیر ساده تر رو انتخاب کردن... پس نشون میده که اونقدرها هم عاشقو دلباخته نبودن...
الان هم که مسئولیت یک زندگی رو پذیرفتن و حالا به دلیل اختلافاتی که داشتن ، به جای اینکه از قبل از همسرشون ابتدا طلاق بگیرن، دارن یواشکی به شما پیام میدن و خیانت میکنن ..

اگر قبل از اینکه به شما پیام میداد طلاق گرفته بود و بعد به شما پیام میداد، مشخص بود که به شما به صورت جدی فکر میکرده درحالی که ادم فوق العاده محتاطیه و شاید اونقدرا هم با همسرش اختلاف نداشته باشه و صرفا به خاطر یاداوری گذشته احساساتی شده و
مهم تر از همه همونطور که فرمودین پاشیدن زندگی یه نفر عذاب روحی زیادی رو به دنبال داره چرا میخوات شما رو در این عذاب روحی سهیم کنه؟ و درضمن همسر ایشونم از شما مطمنن نخواهد گذشت و شما رو مسبب تمام این اتفاقات میدونه

علاوه بر این یه مشکلاتی هم با خانواده خودتون خواهید داشت... همونطور که گفتی وقتی 5 سال پیش اینقدر خانوادتون سختگیری کردن و مخالف ازدواجتون شدن ، حالا با این وضعیت سختر و پیچیده تر، موافق خواهند بود؟

از وقتی فهمیدم ازدواج کرده باهاش کات کردم ولی فکرش داره دیونم میکنه از طرفی هم از هر شماره ای که گیر میاره پیام میده.
نمیتونم از فکرش بیرون بیام شما راهی دارین؟دفعه اول که کات کردم عذابش این طوری نبود الان خیلی عذاب میکشم

[eli2]

ببین تو صحبت هات گفتی که چون تورو با همه ی کم و کاستی هات دوست داشت این باعث شد که خیلی عاشقش بشی. درحالی که وقتی دو نفر باهم تفاهم نداشته باشن در عمل نمیتونن دو ثانیه هم باهم بسازن و زندگی کنن. پس اول باید این موضوع برای تو کاملا جا بیفته که، دو نفری که متوجه بشن که باهم تفاهم دارن کم کم عاشق هم میشن. ولی عشقی که ناشی از احساسات باشه و قبل از شناخت به وجود بیاد ( مخصوصا فردی که بگه من همه جوره تو رو دوس دارم ) باید باید بهش شک کرد چون بدون تفاهم همش جنگ و درگیریه .


جهت فکریتو عوض کن شاید واقعا مشکل خاصی با همسرش نداشته باشه شما سعی کن آشتیشون بدی و خودتو در نظرش خراب کنی و حرفایی بزنی که برخلاف میلشه ولی در نهایت بهترین راه برای اینکه نتونه پیدات کنه اینه که سیم کارتتو عوض کنی و بلاکش کنی

[مهتاب۱]

ببین تو صحبت هات گفتی که چون تورو با همه ی کم و کاستی هات دوست داشت این باعث شد که خیلی عاشقش بشی. درحالی که وقتی دو نفر باهم تفاهم نداشته باشن در عمل نمیتونن دو ثانیه هم باهم بسازن و زندگی کنن. پس اول باید این موضوع برای تو کاملا جا بیفته که، دو نفری که متوجه بشن که باهم تفاهم دارن کم کم عاشق هم میشن. ولی عشقی که ناشی از احساسات باشه و قبل از شناخت به وجود بیاد ( مخصوصا فردی که بگه من همه جوره تو رو دوس دارم ) باید باید بهش شک کرد چون بدون تفاهم همش جنگ و درگیریه .


جهت فکریتو عوض کن شاید واقعا مشکل خاصی با همسرش نداشته باشه شما سعی کن آشتیشون بدی و خودتو در نظرش خراب کنی و حرفایی بزنی که برخلاف میلشه ولی در نهایت بهترین راه برای اینکه نتونه پیدات کنه اینه که سیم کارتتو عوض کنی و بلاکش کنی

دلیل این که من رو دوس داره شاد و شوخ بودن من هست. و این که این شادی رو با زنش نتونسته پیدا کنه.
ما تو دانشگاه هم کلاس بودیم خیلی وقتا سر کلاس به صورت آنلاین اسم فامیل و یا گل یا پوچ بازی میکردیم.
اولین قرارمون با اسرار من سیب زمینی کبابی گرفتیم که من با پوستش سر و صورتشو سیاه کردم.
یا براش کادو اسباب بازی میگرفتم.
کلا خیلی میخندیدیم ولی الان خنده های جفتمون خشک شده.اون گرفتار یه زن افسرده شده و من هم در نبود اون افسرده شدم.چون خانواده ام انتقالی منو از دانشگاه گرفتن شهر خودمون.
هر چی هم میگم که من مثل سابق نیستم قبول نمیکنه.
تو دو راهی قرار گرفتم که نه پس داره نه پیش.آخه آدم چطوری میتونه عشق خودشو تشویق کنه که بره با یکی دیگه که باهاش خوشحال نیست؟
تنها کاری که تونستم بکنم اینه که خودمو کنار کشیدم
کار دیگه ای بلد نیستم.

[مهتاب۱]

ببین تو صحبت هات گفتی که چون تورو با همه ی کم و کاستی هات دوست داشت این باعث شد که خیلی عاشقش بشی. درحالی که وقتی دو نفر باهم تفاهم نداشته باشن در عمل نمیتونن دو ثانیه هم باهم بسازن و زندگی کنن. پس اول باید این موضوع برای تو کاملا جا بیفته که، دو نفری که متوجه بشن که باهم تفاهم دارن کم کم عاشق هم میشن. ولی عشقی که ناشی از احساسات باشه و قبل از شناخت به وجود بیاد ( مخصوصا فردی که بگه من همه جوره تو رو دوس دارم ) باید باید بهش شک کرد چون بدون تفاهم همش جنگ و درگیریه .


جهت فکریتو عوض کن شاید واقعا مشکل خاصی با همسرش نداشته باشه شما سعی کن آشتیشون بدی و خودتو در نظرش خراب کنی و حرفایی بزنی که برخلاف میلشه ولی در نهایت بهترین راه برای اینکه نتونه پیدات کنه اینه که سیم کارتتو عوض کنی و بلاکش کنی

خودش بهم گفت که به خاطر نیاز جنسی زن گرفته میگه کسی که باید تمام عمرمو باهاش سر کنم تویی نه کس دیگه.میگه من فکر میکردم با هر کسی میتونم خوشحال باشم اما فقط تو بودی که باعث میشدی دغدغه هامو فراموش کنم.میگه زنم بیشتر برام یه دغدغه شده.
منی که انقدر شاد و شنگول بودم الان یه هفته اس با کسی حرف نزدم.
ولی اون میگه پنج ساله با کسی درست و حسابی حرف نزده.
ولی من نمیخوام برگردم.

[Saltanat]

سلام
داستانی که میخوام تعریف کنم مال ۵ سال پیشه موقعی که من ۱۹ سال داشتم عاشق یکی شدم اونم منو دوست داشت و مدام ابراز میکرد. هر روز که میگذشت من بیشتر عاشقش میشدم چون اون من رو با تمام کم و کاستی هام دوست داشت و من هم همینطور. یک سال گذشت تا این که پدر و مادرم فهمیدند و مانع شدند و من دیگه خبری از ایشون نداشتم و تقریبا فراموش کردم تا سه ماه پیش که دوباره اون منو تو اینستا پیدا کرد. سلام و احوال پرسی کردیم تا این که گفت متاهل شده. ولی دوباره بهم گفت عاشقتم گفت به خاطرت همسرمو طلاق میدم. اینم بگم که زمانی که پدر و مادرم فهمیدن اون میخواست بیاد خواستگاری ولی من شرایط ازدواج نداشتم. الان عشقمون بیشتر از قبل شده ولی نمیخوام باهاش ازدواج کنم از طرفی خیلی دوسش دارم.
چیکار کنم دارم از غصه میمیرم.

من نمیخوام باعث طلاق کسی بشم. من برای همسرش بهترین هارو آرزو میکنم اما دل خودم چی؟ از طرفی اگه طلاق هم بگیره مردم در مورد من چی فکر میکنن؟
ای کاش خدا یا این عشق رو ازم بگیره یا جونمو ازم بگیره.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به شما دوست عزیز

لطفا به این رابطه دامن نزنید و این ارتباط رو خاتمه بدین
ایشون رو به خودتون امیدوار نکنید و اجازه ندین ارکان یک زندگی از هم بپاشه
بهتره در کنار احترام به احساسات خودتون این رابطه رو خاتمه بدین ، بدونید در این صورت حتما میتونید مثل گذشته ایشون رو فراموش کنید
ضمن اینکه تنها بر معیار دوستی و محبت نمیشه ازدواج کرد
در واقع ازدواج باید مبنی بر شناخت کامل و تحقیق و مشاوره قبل ازدواج و عقل و منطق استوار باشه نه فقط حس دوست داشتن